دوره کمون یا نهفتگی، قابلیتی بسیار مفید است. بسیاری از گیاهان و جانوران برای زنده ماندن در زمستان از همین قابلیت استفاده میکنند. میکروبهای هاگدار هم میتوانند با این روش میلیونها سال زنده بمانند. اما میکروبهای بدون هاگ که بیشتر گونههای میکروبی را تشکیل میدهند، چگونه در شرایط نامساعد به بقای خود ادامه میدهند؟
دانشمندان، حداقل از دهه 1300 / 1920 احتمال میدادند که این نوع میکروبها نیز دارای دوره نهفتگی باشند، اما چگونگی آن هنوز واضح نیست. در گونههای بدون هاگ، نشان دادن و تشخیص مستقیم، اثبات بدون ابهام و حتی مطالعه و بررسی در دوران نهفتگی بسیار دشوار است. اما چرا ردیابی این گونهها تا این حد مشکل است؟
پاسخ ساده است: احتمالا این گونه میکروارگانیسمها برای احیای خود مکانیسمی متفاوت از دیگر گونههای شناختهشده دارند. این میکروبها به جای این که مانند گیاهان، جانوران و گونههای هاگدار، بر اساس نشانهها و تغییرات شرایط محیطی بیدار شوند، به طور تصادفی و اتفاقی از دوره نهفتگی خود خارج میشوند.
میتوان موقعیتی را تصور کرد که در آن، جمعیتی از میکروبها در کنار هم قرار گرفتهاند، در حالی که برخی از آنها فعالند و بقیه در حالت نهفتگی به سر میبرند. در مواجهه با یک تغییر محیطی نامناسب، اغلب این سلولها وارد حالت نهفتگی میشوند تا بتوانند از شرایط نامساعد پیشآمده جان سالم به در برند. سپس سلولها انفرادی از نهفتگی خارج میشوند. این خروج از دوره نهفتگی بر اثر رویدادهایی نادر و لزوما تصادفی مانند تغییر در آشکارسازی دستورات یک ژن غالب اتفاق میافتد.
بیایید سلولهایی را که بیدار میشوند، پیشاهنگ بنامیم. اگر شرایط نامساعد ادامه یابد، میکروب پیشاهنگ میمیرد؛ اما اگر میکروب پیشاهنگ در شرایطی قرار گیرد که قابلیت رشد داشته باشد، جمعیت تازهای ایجاد میکند. در برخی گونهها، با قرار گرفتن در شرایط مساعد رشد، میکروبهای پیشاهنگ با سیگنالهایی، سایر میکروبهای در خواب را بیدار میکنند.
مساله منشا حیات و چگونگی ظهور جانداران در روی کره زمین در زمره مسائلی است که از قدیمترین اعصار مورد توجه انسانها بوده و امروزه نیز به عنوان یک سوال زنده برای اذهان انسانها مطرح است. در طول تاریخ اندیشه بشر نظریههای گوناگونی در این باره ارائه شده است. نحوه نگرش و قضاوت انسانها روی این دو نکته تاثیر اساسی در شکلگیری نظریههای مرتبط با منشا حیات دارد.
![]() |
منظور از پیدایش دفعی یا خلقالساعه حیات آن است که موجودات زنده میتوانند به صورت یکباره یا دفعتا از محیط غیر زنده نشات بگیرند. این فرضیه در یونان قدیم رواج گسترده داشته، ارسطو فیلسوف و دانشمند برجسته قرن سوم قبل از میلاد از معتقدین این نظریه بوده است. در میان ملل اروپایی تا اواخر قرن 18 نه تنها در میان عوام بلکه دانشمندان ، معتقدین به این نظریه اکثریت قاطع داشتند.
دلیل اصلی روی آوردن مردم به این نظریه آن بوده که در برخی از موارد موجودات زنده به صورت یکباره در محیطهایی ظاهر میشدند که قبلا موجود زنده در آنها حضور نداشته مانند پیدایش کرم در آبهای راکد و لجنزارها ، ظهور حشرات در روی شاخ و برگ درختان قبل از فرا رسیدن بهار ، پیدایش کرم در فضولات و اجساد حیوانات و .... معتقدین به نظریه پیدایش خلقالساعه باور دارند که حیات به دلیل تاثیر علل یا در نتیجه وجود شرایط خاص پدیدار میشود نه اینکه منکر تاثیر علل یا معتقد به بینیازی از شرایط و احوال خاص باشند.